چه شب سختیه امشب
بی قرارم. تنها واژه ایک توصیفم میکنه.
عین مرغ پرکنده شایدم سرکنده بی قرار و ناارومم.
چرااینجوری شدم؟من چمه واقعا؟
اتاق سرده اما من تنم گرمیگیره
از کم خوابی سردرد گرفتم امانمیتونم بخوابم.
ع زنگ زده میگه میم نمیدونی چقدررر حرفات ارومم کرد هیچ مشاوری اندازه تو حالمو خوب نکرد. وقتی بهم گفتی : حسی گرفتم ک هیچ وقت تو زندگیم نداشتم نمیدونی چقدر دعات کردم.
اخ ع عزیزم اگر بدونی خودم چقدر اشفته ام . اگه بدونی باهمه اشفتگیم دارم ارومت میکنم
نمیدونم از اثر سالگرده یااز اثر دلواپسیام برا رساله و مقاله یا از جدا شدن یااز تغییرات هورمونی. شایدم همه اش.
خدا کمکم کنه این روزا رو هم بگذرونم .
این روزا فیلم خارجی ک میبینم تبلیغ مهاجرتی ک میبینم اهنگ خارجی ک صداش میاد به طرز عجیبی عصبی میشم.من باالف کات کردم و حتی واینستادم عزاداری کنم فقط روش خاک ریختم و رفتم. شاید درست بود بامساله روبرو میشدم. من وقتیتموم کردم حتی۱۳ماه بورنشو باخودمم انکار کردم. واقعا ۱۳ماه بود ؟ ۱۳ماه فقط حرف زد اندازه ی ۱هفته هم کلا دیدمش.بااین حساب یک هفته تو زندگیم بود اصن یا ۱۳ ماه؟
مطمئنم حس بد الانم حتی اگر بخاطر الف باشه هم از دلتنگی نیست از خشمه .
باید این روزا رو بگذرونم و رد بشم.
من میتونم قطعا اره
ک ,تو ,فقط ,روزا ,هم ,نمیدونی ,این روزا ,تو زندگیم ,خارجی ک ,روزا رو ,ک میبینم
درباره این سایت